دختران پرواز
دل نوشته های من
   کتاب


یک روز دیدم دلم گرفته

انگارکه تنهاست ماتم گرفته

رفتم سراغ اسباب بازی

مثل همیشه با آن ها بازی

دیدم نمیشه مثل همیشه

بازی با آن ها تکراری میشه

رفتم به بازار با مادرم من

خیلی شلوغ بود دور برم من

در یک مغازه دیدم کتابی

با خط خوانا با جلد آبی

قصه ی خرگوش تو اولش بود

شعر قشنگی دور و برش بود

(ادامه ی شعر یادم رفته  بعدا می نویسمش)




نوشته شدهسه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, توسط ائلشن
   صورتی


من  عاشق رنگ صورتی ام.

نمیدونم چرا....؟

 اما  همه ی  لباسام صورتین .

کفشام اصلا همه ی

چیزایی که دوس دارم صورتیه.

 




نوشته شدهسه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, توسط ائلشن

امروز خیلی خوشحالم

آخه بازم مثل پارسال با همه دوستام تو حیاط مدرسه دور هم جمع شدیم

خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی شلوغ کردیم.




نوشته شدهسه شنبه 5 مهر 1390برچسب:, توسط ائلشن
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.